مشهد 98
سلام دختر خانوم و عزیزم از بهمن ماه قرار بود بریم مسافرت مدام یه چیزی پیش می اومد و نمیشد بریم. حتی تعطیلات خرداد هم میخواستیم بریم ضشمال که باز نشد. اما دیگه عزم و جزم کردیمو قرار شد با امسال با خاله ها بریم مشهد امام رضا. خیلی خیلی خوشحال شدی . چند وقتی بود وقتی که از تلویزیون میدیدی میگفتی مامان کی میریم مشهد!!؟؟ خلاصه دیگه با خاله لیلا و خاله فاطی اوکی شد که بریم. خلاصه 6تیرماه ساعت 9بود که سوار قطار شدیم و رفتیییییییییییییم به سوی مشهد.🙂 توی قطار که خب شما همیشه دوست داری بری بالا بخوابی و از طرفی امسال که عروسک و وسایل بازی اورده بودی گیر دادی که میخوای بازی کنی . هیچی دیگه تخت رو برات باز کردیمو رفتی بالا مثلا 5 دقیقه بازی کر...